ارتباط با شهردار
 در آغازکلمه بود و کلمه نزد خدا بود وخدا کلمه بود.
درهمسایگی کویر رازآلود  شهری است که سطر، سطرزندگی مردمانش رابا گل نوشته اند، جغرافیای جهان برای مردمان این شهرروی گلبرگهای گل نقش بسته است . اینجا قمصر است پایتخت مقدّس ترین گل  دنیا . اینجا چه زیبا می توان طواف عشق را به روشنی باران ، با نغمه عاشقانه عندلیب  بر گرداگرد حریم گل دید بقدر گردش هفت آسمان و زمین . دنیا بی نام گل برای این شهر یک لفظ بی معنا از زندگی است ، به قول ظریفی :
زندگی برای این شهر یک ترانه قدیمی است که هر روز در دفترچه یادداشت کنار کلمه عشق مینویسند . اینجا ساعت زندگی بر روی نفس های گل تنظیم گشته ، همه جاگل را میبویند ،اما اینجا گل را میبوسند ،چون اسمش مقدس است ، نامش محمد است.، یاد سهراب بخیر:
" کارما نیست شناسایی رازگل سرخ ، کار ما شاید این است که درافسون گل سرخ شناور باشیم ."
گلاب ترجمان اشکهای گل  است ، یا نه ، حاصل جمع قطره های پاک دل  مردمان این شهراست که بی هیچ  منّتی تقدیمتان میگردد . 
بضاعتمان دستانی است که طعم عشق دارد و چشمهایی  که از چشمه های ملکوت  به حرمت گلاب  و خانه یار روشنتر ، که به یمن حضور سبزتان پیشکشتان میکنیم .
تا هم شما معطر شوید و هم ما زلال .
یادمان باشد اینجا قطعه ایست از باغ بهشت ، خاستگاه گلهای محمّدی . 
اینجا با نفسهای خدا گره خورده است . اینجا قمصر است ، شهر سلام و صلوات
.
مجتبی ولی پناه   شهردار قمصر
عکس روز
قمصر
تابلو اعلانات


نماز عید سعید فطر
روز عید فطر

                                                                     ساعت 7 صبح  به صورت متحد و یکپارچه
                                                                                     در محل حسینیه شهدای  محله میان ده قمصر


ولادت امام حسن عسکری(ع) بر تمامی شیعیان مبارک باد.

نام: حسن بن علي.

كنيه: ابومحمد.

القاب: عسكرى، زكى، خالص، صامت، سراج، تقى و خاص (به امام حسن عسكرى(ع)، امام على النقى(ع) و امام محمد تقى(ع)، ابن الرضا نيز گفته مى‏شد.)

منصب: معصوم سيزدهم و امام يازدهم شيعيان.

تاريخ ولادت: هشتم ربيع الثانى سال 232هجرى.

همچنين چهارم و دهم ربيع الثانى نيز نقل شده است. در مورد سال تولد ايشان نيز برخى گفته‏اند كه 231 هجرى بوده است.

محل تولد: مدينه مشرفه، در سرزمين حجاز (عربستان سعودى كنونى).

نسب پدرى: ابوالحسن، على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسين بن على بن ابى‏طالب(ع).

نام مادر: حُديث، كه او را جدّه مى‏گفتند.

برخى نام او را سليل و برخى ديگر، سوسن نقل كرده‏اند. اين بانوى پاكيزه، كه در عصر خويش از بهترين زنان عالم بوده و مفتخر به همسرى ذريه پيامبر اكرم(ص) است، در ولايت خويش پادشاه زاده بود. امام هادى(ع) در شأن او فرمود: سليل، دور از هر آفت، پليدى و آلودگى است.

 

مدت امامت: از زمان شهادت پدرش، حضرت امام هادى(ع)، در سال 254 تا سال 260هجرى، نزديك به شش سال.

تاريخ و سبب شهادت: هشتم ربيع الاول سال 260 هجرى، در سن 28 (يا 29) سالگى، به وسيله زهرى كه معتمد عباسى به آن حضرت خورانيد.

محل‏دفن: سامرا (درسرزمين عراق‏كنونى)، در جوار مرقد پدرش، امام‏هادى(ع).

همسر: نرجس (صيقل).

فرزند : ابوالقاسم، محمد بن حسن، صاحب الزمان(ع).

امام زمان(ع) تنها فرزند امام حسن عسكرى(ع) هستند. امام عسكرى(ع) تولد و زندگىِ تنها فرزندش را بر بيگانگان پنهان نگه مى‏داشت تا از سوى دشمنان اهل‏بيت(ع) و مزدوران خليفه‏آسيبى به وى نرسد.

 

در مناقب ابن شهر آشوب آمده است كه امام حسن و پدر و جدش همگي در زمان خود به ابن الرضا معروف بوده اند. و چون آن حضرت و پدر بزرگوارش امام هادي در سامرا در محله عسگر سكونت داشتند،‌ آن حضرت را عسگري مي گويند. (عسگر يعني لشكر و سپاه نظامي) امام هادي و امام حسن به «‌عسگريين» مشهور بودند. امام عسگري همراه پدرش امام هادي ناراحتي هاي بسياري را تحمل كرد و بيشتر زندگانيش را در پايتخت عباسيان، سامرا سپري كرد. در حالي كه دو سال از عمر شريفش گذشته بود همراه با پدر بزرگوارش به سامرا پايتخت متوكل عباسي فراخوانده شد و از آن پس در آن شهر ساكن گرديد. امام حسن امامت را پس از پدرش به عهده گرفت ‌درحالي كه بيست و دوسال داشت. امام هادي بارها بر امامت امام حسن پس از خودش تصريح فرموده بود. لذا پس از شهادت امام هادي تقريبا تمام شيعيان دوازده امامي، امامت حضرت را پذيرفتند. دوران امامت امام حسن مقارن با خلافت سه تن از خلفاي عباسي بود. معتز بالله، مهتدي و معتمد. حدود يكسال بامعتز بود كه تركان عليه او قيام كردند و او را كشتند و در حدود سال 255 قمري مهتدي به جاي او نشست كه او نيز پس از مدت كوتاهي بدست همانها به قتل رسيد. مهتدي امام را به زندان افكند و دستور داد برآن حضرت سخت بگيرند. پس از اين دو، معتمد عباسي به خلافت رسيد. در برخي روايات آمده است كه معتمد در آغاز خلافت در خانة امام حسن به حضور حضرت رسيد و از ايشان خواست تا براي طول عمر او دعا كند واز خدا بخواهد تا خلافتش رابيست سال مقرر گرداند. امام دعا كرد، خداوند عمر را دراز گرداند. معتمد حدود 23 سال خلافت كرد، در حالي كه 3 تن از اسلافش همگي مدت كمي خلافت كرده بودند. (منتصر و معتز و مهتدي هر سه كمتر از يكسال حكومت كردند) اما علي رغم دعاي خير امام، معتمد همان برخوردي كه اسلافش با پدران و اجداد امام حسن (عليه السلام) داشتند در پيش گرفت و در شكنجه و آزار حضرت كوتاهي نمي كرد و حضرت را مجبور كرده بود كه روزهاي دوشنبه و پنج شنبه به دارالخلافه برود و سرانجام حضرت را به زندان افكند و بالاخره او رابه شهادت رساند.

موقعيت امام

بااينكه دستگاه خلافت اجازه نمي داد مردم به راحتي با امام ملاقات كنند، حضرت محبوب قلوب همة مسلمانان، اعم از شيعه وغير شيعه بود. در روايتي كه بيشتر مورخان آنرا نقل كرده اند، از احمد بن عبيدالله خاقان (‌كه زماني مسوليت خراج قم بر عهده وي بود و دشمني شديدي نسبت به خاندان پيامبر و مردم قم داشت) نقل شده است كه گفت : من هيچ مردي از علويان را چون حسن بن علي عسگري (عليه السلام) در سامرا نديدم و نشنيده بودم كه اين چنين در وقار و عفاف وزيركي باشد، به طوري كه او را بر بزرگان، ‌اميران، وزيران و منشيان برتري ميدادند. سپس ميگويد: روزي من بالاي سر پدرم (عبيدالله خاقان وزير معتمد عباسي) ايستاده بودم، آن روز پدرم براي ديدار با مردم مجلس داشت. يكي از حاجيان وارد شد و به پدرم گفت: «ابن الرضا (امام حسن عسگري عليه السلام) در دم ايستاده است» پدرم گفت: به او اجازه ورود بدهيد، او وارد شد، وقتي پدرم او را ديد چند قدم به سمت او رفت (كاري كه نديده بودم با هيچ كس، حتي با اميران و حكمرانان بزرگ كرده باشد» وقتي نزديك او شد، او را در آغوش كشيد و صورت و پيشاني او را بوسيد،‌ آنگاه دست او را گرفت و برجاي خود نشاند. پدرم روبروي او نشست و با او به گفتگو پرداخت. او را با كنيه (به علامت احترام) خطاب مي كرد و با جمله «پدر ومادرم به فدايت» با او سخن مي گفت. شب هنگام از پدرم پرسيدم ‌ آن كه امروز اين چنين نسبت به او فروتني مي كردي چه كسي بود؟ پدرم گفت: او ابن الرضا، پيشواي رافضيان (‌شيعيان) است. آنگاه ادامه داد: ‌اي فرزندم اگر خلافت از دست بني العباس بيرون رود هيچ كس براي خلافت در بين بني هاشم از او سزاوارتر نيست. او به خاطر فضل، صيانت نفس، زهد، عبادت و اخلاق نيكو شايسته خلافت است. پدر او مرد بزرگوار، عاقل، نيكوكار و فاضلي بود.

 شمه اي از فضايل حضرت

فضايل اخلاقي وكمالات معنوي امام حسن عسگري (عليه السلام) موجب شده بود كه نه تنها شيعيان و پيروان آن حضرت، بلكه عامه مسلمانان و حتي دشمنان نيز بر عظمت و بزرگواري آن حضرت اعتراف نمايند كه نمونه اي از گفتار دشمنان آن حضرت سخن احمدبن عبيدالله بود كه بيان گرديد. امام حسن (عليه السلام) همچون پدران بزرگوارش عابدترين فرد زمان بود و بيش از همه به اطاعت خداوند مي پرداخت.محمد شاكري مي گويد: امام به سجده مي رفت ومن مي خوابيدم و بيدار مي شدم و او همچنان در سجده بود..

درعلم و دانش نيز مورخان حضرت را داناترين فرد زمان خود معرفي كرده اند و بر اين نكته اتفاق نظر دارند كه آن حضرت نه تنها در احكام دين متخصص بود، بلكه در تمام علوم و در عرصه هاي مختلف دانش يگانه عصر خود به شمار مي رفت. «‌بختيشوع » پزشك مسيحي،‌ به شاگرد خود «‌بطرين »‌ درباره حضرت چنين مي گويد: «‌بدان كه او داناترين فرد روزگار ماست كه بر روي زمين زندگي مي كند

 

ابن صباغ مالكي در خصوص علم امام حسن چنين مي گويد: او برمركب دانش نشسته،‌ غوامض و مشكلاتي را يكايك مي گشايد و در اين كار رقيبي نمي شناسد و كسي را ياري كشاكش با او نيست.. با نظر صائب خود حقايق را آشكار و با انديشه نيرومند و دشوار ياب خود، دقايق فكر را عيان مي سازد. در نهان با او رازهاي پشت پرده سخن مي گويند و به عالم غيب متصل است، نيك نفس اصيل و والا گهر است. و سپس مي افزايد: امام حسن عسگري (عليه السلام) يكتا و يگانه عصر خود بود و كسي را ياراي برابري با او نبود. آقاي اهل عصر و سرور دهربود. اين سخنان شايسته‌ترين شخص را به زيبا‌ترين وجه مي‌ستايد.

 سخناني از امام حسن عسکري (عليه السلام)

قلب الاحمق في فمه و فم الحكيم في قلبه

قلب احمق در دهان او و دهان حكيم در قلب اوست

 ما ترك الحق عزيز الا ذل و لا اخذ به ذليل الا عز

هر عزيزي كه از حق فاصله گيرد خوار مي شود و هر ذليلي كه به حق روي آورد عزت مي يابد

 عليك بالاقصاد و اياك والاسراف

بر تو باد ميانه روي در زندگي و از اسراف و زياده روي بپرهيز

 من التواضع السلام علي كل من تمربه والجلوس دون شرف المجلس

سلام كردن بر هر كه با او برخورد مي كني و نشستن در پايين مجلس از تواضع و فروتني است

اذا نشطت القلوب فاودعوها واذا نفرت فودعوها

هرگاه دلها با نشاط بود در آن علم و حكمت بنهيد ( درحال نشاط و علاقه علم و حكمت بياموزيد ) و چون بي نشاط و ملول شد آنها را واگذاريد.

 من وعظ اخاه سرا فقد زانه و من وعظه علانيه فقد شانه

هركس برادر خود را پنهاني اندرز دهد،‌ او را آراسته است و آنكه آشكار و در حضور ديگران اندرز دهد، او را بدنام ساخته است.

 ان الوصول الي الله عزوجل سفر لايدرك الا بامتطاء‌ اليل

رسيدن به خدا ( سير الي الله ) سفري است كه جز به شب روي (‌شب زنده داري) ميسر نمي شود.

 ان للسخاء مقدارا فاذا زاد عليه فهو سرف و ان للحزم مقدارا فاذا عليه فهو جبن

همانا براي بذل و بخشش اندازه اي است كه چون از آن بگذرد اسراف است و براي احتياط حدي است كه چون از آن تجاوز كند ترس است.

 

و نيز فرمود:

عبادت به بسياري روزه و نماز نيست، بلكه به بسياري انديشه درباره خداست.

بدا به حال بنده اي كه دو رو (منافق) باشد و از دو زبان برخوردار باشد؛ در حضور برادرش، از او ستايش ميكند و در غياب او، وي را مي خورد (غيبت مي كند) اگر نعمتي به او رسد به او رشك مي برد و اگر گرفتاري برايش پيش آيد به او بي توجهي مي كند.

و نيز فرمود:

انسان حسود و كينه دوز از همه كمتر آسودگي دارد.

 و فرمود:

دو خصلت از همه خصلتها برترند، يكي ايمان به خدا و ديگري نفع رساندن به برادران.

 و نيز فرمود:

تا آنگاه كه ياراي تحمل داشتي از دراز كردن دست نياز خود داري كن چراكه هر روزي ، روزي خود را به دنبال دارد و پافشاري درخواسته اي ارزش آن را مي كاهد و خستگي و رنج به دنبال دارد، پس شكيبائي پيشه كن تا خداوند دري را به روي تو بگشايد كه به سادگي وارد آن شوي و در مورد بهره گيري پيش از موقع از چيزي شتاب مكن و بدان كه آفريده و مدبر تو به زماني كه صلاح تو در آن باشد آگاه تر است، پس به آگاهي اش در همه كارهاي خود اعتماد كن كه به سود تو است و پيش از هنگام چيزي مخواه كه سينه ات به تنگي مي افتد و دچار نوميدي مي گردي.

 

ابوهاشم مي گويد: امام عسگري (عليه اللام) فرمودند:

ان في الجنه باب يقال له المعروف لا يدخله الا اهل المعروف.

بهشت را دري است كه جز اهل معروف و خير و نيكوكاري از آن وارد نمي شوند. ابوهاشم ميگويد : من در دلم خدا را سپاس گفتم و از اينكه نيازمردم رابر مي آورم خرسند شدم. در اين هنگام امام نگاهي به من كرد و فرمود : بله، به كارت ادامه بده چرا كه اهل معروف در دنيا همان اهل معروف و در آخرت مي باشند.

 امام حسن عسگري به گروهي از شيعيان خود چنين فرمود:

اوصيكم بتقوي الله و الورع في دينكم و الاجتهاد للله و صدق الحديث و اداء الامانه ...

شما را به تقوي الهي و پرهيزكاري در دين وكوشش برا ي خدا و راستگويي در گفتار و بازگرداندن امانت به كسي كه شما را امين قرار داده (چه خوب باشد و چه بد) و طولاني كردن سجده و معاشرت نيكو با همسايگان سفارش مي كنم كه رسول اكرم (ص) نيز براي همين ها فرستاده شد. به ارحام خود محبت و احسان كنيد و در تشييع جنازه مسلمين شركت كنيد و از بيماران عيادت نماييد ، حقوق مردم را بپردازيد و آگاه باشيد كه اگر شما در دين پارسا و در سخن راستگو و امانتدار و خوش اخلاق باشيد، خواهند گفت اين شيعه است (و اين مرام شيعيان است و اين ترويج و تبليغ شيعه است) و من خرسند خواهم شد، از خدا پروا كنيد، ‌مايه افتخار ما باشيد و ماية ننگ ما نباشيد. قلوب مردم را (با اعمال و رفتار تان) به سوي ما جلب كنيد و زشتيها را از ما دور كنيد. ما را در كتاب خدا حقي و با پيامبر (ص) نستي است و از خانداني پاك برخورداريم كه كسي جز ما نمي تواند مدعي آن باشد مگر آنكه دروغگو باشد. در فكر مرگ وياد خدا باشيد،‌ قرآن زياد بخوانيد و بر پيامبر درود فراوان بفرستيد كه هر درودي ده حسنه دارد. شما را به خدا مي سپارم، ‌سلام و درود خدا بر شما باد.


تاریخ خبر:شنبه 18 دی 1395
ثبت دیدگاه شما راجع به این مطلب     

       
بازگشت

قمصر قطعه ای از باغ بهشت
    آدرس شهرداری قمصر :
قمصر-خیابان شهید بهشتی-ساختمان شهرداری قمصر
    تلفن تماس :
   55642424  و55642345-031
نمابر :
     55642334-031
     Info@Qamsar.ir    

این سایت توسط گروه نرم افزاری بعد چهارم طراحی و کد نویسی شده است و کلیه حقوق این سایت برای شهرداری قمصر محفوظ است :: www.Bamgah.com